loading...

※♥مینیمال هایی برای زندگی♥※

ما نباید بمیریم، رویاها بی مادر می شوند...

بازدید : 340
شنبه 16 آبان 1399 زمان : 16:38


دخترک خنده کنان گفت که چیست
راز این حلقه‌ی زر
راز این حلقه که انگشت مرا
این چنین تنگ گرفته ست به بر
راز این حلقه که در چهره‌ی او
این همه تابش و رخشندگی است
مرد حیران شد و گفت:
(حلقه‌ی خوشبختی است ،حلقه‌ی زندگی است)
همه گفتند :مبارک باشد
دخترک گفت دریغا که مرا
باز در معنی آن شک باشد
سالها رفت و شبی
زنی افسرده نظر کرد بر آن حلقه‌ی زر
دید در نقش فروزنده‌ی او
روز‌هایی که به امید وفای شوهر
به هدر رفته ،هدر
زن پریشان شد و نالید که وای
وای،این حلقه که در چهره‌ی او
باز هم تابش و رخشندگی است
حلقه‌ی بردگی و بندگی است
گرشا رضایی, دریا نمیرم
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آرشیو
آمار سایت
  • کل مطالب : <-BlogPostsCount->
  • کل نظرات : <-BlogCommentsCount->
  • افراد آنلاین : <-OnlineVisitors->
  • تعداد اعضا : <-BlogUsersCount->
  • بازدید امروز : <-TodayVisits->
  • بازدید کننده امروز : <-TodayVisitors->
  • باردید دیروز : <-YesterdayVisits->
  • بازدید کننده دیروز : <-YesterdayVisitors->
  • گوگل امروز : <-TodayGoogleEntrance->
  • گوگل دیروز : <-YesterdayGoogleEntrance->
  • بازدید هفته : <-WeekVisits->
  • بازدید ماه : <-MonthVisits->
  • بازدید سال : <-YearVisits->
  • بازدید کلی : <-AllVisits->
  • کدهای اختصاصی